ماه رجب یکی از ماههای پرفیض و برکت است، این ماه فرصتی برای خداشناسی و خودسازی است و در فضیلت آن همین بس که در صحرای محشر و در میان همه دل نگرانیها، آوائی در گوشها طنین انداز میشود که ` این الرجبیون` کجایند کسانی که ماه رجب را محترم شمرده و اعمالی از آن ماه را انجام داده اند؟ و بدین ترتیب آن افراد از دیگران جدا شده و به رضوان الهی داخل می شوند.
پیامبر خدا (ص)مى فرماید: رجب، شهرالله الأصم است و بدان سبب آن را «اصم» نامیدند که هیچ ماهى به پایه عظمت آن نمى رسد . مردم زمان جاهلیت به رجب حرمت مى نهادند و آنگاه که اسلام درخشیدن گرفت، بر حرمت آن افزود. بدانید که رجب، ماه خدا شعبان، ماه من و رمضان، ماه امت من است پس هرکس یک روز از رجب را روزه بدارد، مستحق رضوان الهى گردد و روزه اش غضب الهى را خاموش کند و خداوند درى از درهاى جهنم را بر او ببندد. اگر کسى به اندازه تمام زمین طلا انفاق کند، برتر از روزه یک روز آن نخواهد بود... هرگاه شب شود، دعایش مستجاب خواهد بود ...
و حالا اگر تو هم به دنبال توشه سفر آخرت هستی، اینجا و امروز زاد و توشه مهیاست! کمی همت می خواهد تا از آن بهره های بسیار بگیری.
ماه رجب ماه خداست ( و همین امر برای بزرگداشت حرمت این ماه ـ اگر بندگان دریابند ـ کافی است) و ماهی در حرمت و فضیلت به آن نمی رسد و شعبان ماه رسول خدا و رمضان ماه امت رسول خدا.
اگر به دنبال فرصتی برای توبه و عذر خواهی در پیشگاه خداوند متعال هستید، مژده باد بر شما که رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند: "ماه رجب ماه استغفار امت من است، پس بسیار بگویید: استغفر الله و اسئله التوبه."
اگر نگران آتش جهنم هستید که بواسطه بار سنگین گناهان برای خود آماده کرده اید، بدانید پیشوای هفتم شیعیان جهان ـ که سلام و درود خدا بر او باد ـ بشارت فرمودند : "هر که یک روز از ماه رجب را روزه بدارد، آتش یکساله جهنم از او دور می شود!"
اگر طالب بهشت پروردگار هستید، بدانید امام کاظم ـ علیه السلام ـ فرمودند: "هر که سه روز از ماه رجب را روزه بدارد، خدا بهشت را بر او واجب می کند."
... و به راستی که این ماه، برای بندگانی که خود را در پیشگاه خداوند رحیم، خسران زده می بینند و یقین دارند که جز به فضل و رحمت او نمی توانند گامی در مسیر بندگی او بردارند، ماه حراج پروردگار متعال است
تو دوست خوب من نیز زین پس با من همراه شو تا از اعمال این ماه ـ به فضل پروردگار و عنایت امام زمان ـ علیه السلام ـ هر از گاهی بهره گیریم.
به امید قبولی اعمال در بارگاهش! و به امید ظهور هر چه زودتر آخرین حجت الهی...."
آری ماه رجب فرا رسید و چه زیبا که اولین روز آن مصادف گردید با جمعه . یکی دیگر از جمعه های غیبت مولای پرده نشین ... شاید این جمعه بیایید... شاید...
جمعه های غیبت و فراق یکی پس از دیگری می آیند و می روند اما چشمان گناهکار هنوز در خواب غفلت ...
اما معتکفین درگاه دوست خود را مهیا می کنند برای میهمانی سه روزه ...
مولای من اگر دعای شما نباشد... اگر نگاه شما نباشد.... اگر مراقبت شما نباشد ... کمتر از آنی وجود خویش را در فنا می بینم ... همان گونه که مادر دست طفل خویش را می گیرد تا به بیراهه نرود و آسیب نبیند ما نیز دست خویش را به سوی آستانت بلند می کنیم به امید آنکه دستگیری از سوی شما باشد .
علاج ما، اصلاح نفس است
بسم الله الرحمن الرحیم
ما می خواهیم هر چه دلمان می خواهد بکنیم، اما دیگران حق ندارند، به ما اسائه ای بکنند؛ ما خودمان، به نزدیکانمان، دوستانمان، هر چه بکنیم، بکنیم، اما دیگران، دشمنان، حق ندارند به ما اسائه ای بکنند.
آخر ما اگر خودمان را درست بکنیم، خدا کافی است، خدا هادی است. ما خودمان را نمی خواهیم درست بکنیم، اما از کسی هم نمی خواهیم آزار ببینیم. آنهایی که طبعشان آزار است، کار خودشان را می کنند، مگر اینکه یک کافی و یک حافظ جلوگیری بکند.
ما می خواهیم اگر دلمان خواست دروغ بگوییم، اما کسی به ما حق ندارد دروغ بگوید؛ ما ایذاء بکنیم دوستان خودمان را، خوبان را، اما بدها حق ندارند به ما ایذاء بکنند.
بابا با خدا بساز، کار را درست می کند. چرا در خلوت و جلوت، دلت هر چه می خواهد می کنی؟
[ اینجا] دار امتحان است، شما در فکر این باشید که خودتان را اصلاح بکنید، ما بین خودتان و خدایتان عایقی، مانعی پیدا نشود. اگر اصلاح کردید، رفع مانع کردید بین خودتان و خدا و وسائط [ انبیاء و اوصیاء] خدا اصلاح می کند ما بین شما و خلق.
حالا که این کارها را کرده ایم، باید توبه بکنیم، باید تضرع کنیم، با آن باب عالی و باب اعلی، باید به سوی او برویم [تا] ما را نجات بدهد، اول از شر خودمان و داخله خودمان، بعدها از شر خارجیها « أعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک » این شهوات، این غضبهای بیجا، این شهوات بیجا، همه اش جنود شیاطین اند، جنود کفارند اینها، که در داخله خود آدم [هستند].
بالاخره، حالا که کار را به اینجا رساندیم، خودمان می دانیم دوایش استغفار است،[آیا استغفار] می کنیم؟
چاره ای نیست از اینکه باید به سوی خدا برویم، اگر به سوی خدا نرفتیم موانع هم اگر رفع بشود، موقتاً رفع می شود، دائماً رفع نمی شود.
با اعتراف به اینکه عمل از خودمان است که به سر ما آمده و می آید، تا خودمان را اصلاح نکنیم و با خدا ارتباط نداشته باشیم، با نمایندگان خدا ارتباط نداشته باشیم، کارمان درست نمی شود؛ امروز تا فردا، تا پس فردا، این که کار نشد.
تا رابطه ما با ولی امر، امام زمان صلوات الله علیه قوی نشود، آیا کار ما درست می شود بدون اصلاح نفس؟ آیا همین اینهایی که هستیم، آیا می شود تا خودمان را اصلاح نکنیم کار درست بشود؟
ما از خودمان هم باید بترسیم. حالا الحمدلله پیش نیامده چنین قضیه ای که بما بگویند یک چیزی که خواب هم نمی بینی به تو می دهیم، بعد هم بلدند چه جوری بگیرند از دست ما به چند برابر.
بابا بترس برای دین، بترس برای خدا، افسار خودت را نده به کسی که نمی شناسی، او را معیت نکن، کاملاً دور خودت را حفظ کن.
حالا ما این همه قضایا را می بینیم باز هم نمی ترسیم از کسی! آیا توکل ما بر خدا زیاد است یا قوت ایمان ما زیاد است!! آری کسی نمی تواند ما را گول بزند!! بابا، از دوستان شما به شما مواصلت می کنند. نه از دشمنهای شما.
در خلوتمان با خدا، تضرعاتمان، توبه مان، نمازهایمان، عباداتمان، مخصوصاً دعای شریف « عظم البلاء و برح الخفاء » را بخوانیم؛ از خدا بخواهیم برساند صاحب کار را؛ با او باشیم. حالا اگر رساند؛ اگر نرساند، دور نرویم از کنار او، از رضای او دور نرویم. او می بیند، او می داند حرفهایی که ما به همدیگر می زنیم. او عین الله الناظره [است] و جلوتر از ماها می شنود حرف ما را؛ بلکه خودمان که حرف می زنیم این صدا از لب می آید به [طرف] گوش، فاصله ای دارد، او جلوتر از این فاصله، حرف خودمان را می شنود، از خودمان، کلام خودمان را؛ آن وقت [آیا] ما می توانیم کاری بکنیم که او نفهمد؟ می توانیم کاری بکنیم که او نداند؟
« والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته »
بهجت عارفان در حدیث دیگران
< codeBase=http://download.macromedia.com/pub/shockwave/cabs/flash/swflash.cab#version=6,0,40,0 height=660 width=550 classid=clsid:D27CDB6E-AE6D-11CF-96B8-444553540000> | ||
|
بوعلی سینا به عارف وارسته، ابوسعید ابیالخیر نامهای نوشت و از او پرسید: چرا باید مردم به صورت جمعی خدا را عبادت کنند؟
ابوسعید پرسش بوعلی را ضمن مثالی چنین پاسخ داد:
"اگر چند چراغ در اتاقی روشن باشد با خاموش شدن یکی از آنها، اتاق همچنان روشن خواهد بود. ولی اگر یک چراغ روشن باشد خاموشی چراغ همان و تاریک شدن اتاق همان.
انسانها نیز همین گونهاند. گناهکاران همان چراغهای خاموشند که اگر تنها باشند شاید موفق به کسب موهبتهای الهی نشوند، ولی اگر در میان جمع باشند چه بسا خداوند به برکت دیگران برکات خود را به آنها عطا کند."
با این که خداوند سبحان مى فرماید: «سَنُرِیهِمْ ءَایَـتِنَا فِى الاْءَفَاقِ وَ فِى آ أَنفُسِهِمْ»(1) به زودى نشانه هاى روشن خود را در نواحى [ آسمان و زمین] و در وجود خود آنان به ایشان ارایه خواهیم داد.
هم چنین مى فرماید: «قُلِ انظُرُواْ مَاذَا فِى السَّمَـوَ تِ وَ الاْءَرْضِ»(2) بگو: بنگرید که در آسمان ها و زمین چه چیز است. آیا ممکن است با وجود خلوص و صدق در استعلام وطلب، هدایت و ارایه ى آیات معرفت براى انسان نباشد؟! بابِ رسیدن به کمالات و لقاءاللّه مفتوح است.
حیف نیست این مراحل را که از راه بندگى حاصل مى شود، نداشته و از آن ها محروم باشیم؟! در زمینه ى معرفت وارد شده است : «ما کُنْتُ أَعْبُدُ رَبّا لَمْ أَرَهُ.»(3) من کسى نیستم که پروردگارِ ندیده را بپرستم. و نیز: «عَمِیَتْ عَیْنٌ لا تَراکَ عَلَیْها رَقِیبا.»(4) چشمى که تو را ناظر بر خود نبیند، کور است [یا: کورباد!].
و یا این که: «رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقآئِقِ الاْءِیمانِ.»(5) دل ها او را با ایمان هاى واقعى مى بینند. هم چنین: «نَزَلَ مِنْ رَبِّهِ مَنْزِلَةً فَرآهُ بِقَلْبِهِ.»(6) نسبت به پروردگارش در منزلتى قرار گرفت تا این که او را با قلبش مشاهده نمود.
1. سوره ى فصّلت: آیه ى 53.
2. سوره ى یونس، آیه ى 101.
3. اصول کافى، ج 1، ص 197 و 138؛ بحارالانوار، ج 4، ص 44، 52 و 304.
4. ر.ک: بحارالانوار، ج 64، ص 142؛ ج 95، ص 226؛ اقبال الاعمال، ص 349.
5. اصول کافى، ج 1، ص 97 و 138؛ بحارالانوار، ج 4، ص 26، 27، 32، 33، 44، 52، 54 و 304.
6. مشابه: المیزان، ج 19، ص 31.
در محضر نور ( حضرت آیت ا... بهجت )
نباید مغرور شویم. تا نزدیکى هاى وفات و تا زمانى که شیطان زنده است، انسان در مخاطره است! به خدا پناه مى بریم.
«إِلهِى! لاتَکِلْنِى إِلى نَفْسِى طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَدا.» (1) معبودا! هیچ گاه، به اندازه ى چشم بر هم زدنى، مرا به خود وامگذار.
اگر انسان طرفةُ العینى به خود واگذار شود، از خدا جدا خواهد شد، و شیطان کار خود را کرده و انسان را فریب خواهد داد. نظیر کودکى که از پدر و مادر خود جدا شود. در مشهد یک دقیقه مادر از طفل جدا شده بود، بچه را برداشته بودند و به جاى او چیز دیگر گذاشته بودند.
اگر انسان طرفة العینى از مبدأ منقطع شود، شیطان او را به خود جلب مى کند. به خدا پناه مى بریم از این که فریب بخوریم و ندانیم که آب خورده ایم یا زهر، زیرا کسى که مى خواهد انسان را فریب دهد، اول آب مى دهد، بعد حلوا مى دهد، بعد چیز دیگر، و خودش هم مقدارى مى خورد و در دهان مى گذارد به طورى که وانمود مى کند، مابقى مسموم نیست و بدین ترتیب هیچ منشأ شکّى باقى نمى گذارد.
1. اقبال الاعمال، ج 1، ص 275، 306، 339 و...