سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] از خدا بترسید ، ترسیدن وارسته‏اى که دامن به کمر زده و خود را آماده ساخته ، و در فرصتى که داشته کوشیده و ترسان به راه بندگى تاخته و نگریسته است در آنجا که رخت بایدش کشید و پایان کار و عاقبتى که بدان خواهد رسید . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :39
بازدید دیروز :24
کل بازدید :496275
تعداد کل یاداشته ها : 243
103/1/9
11:24 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
فواد[114]
در باغ شهادت را نبسته اند. کلیدش را هم کسی نشکسته است. جنگ همان جنگ است. از آغاز تاریخ تا پایان آن همواره نزاعی بین حق و باطل وجود داشته و خواهد داشت. جنگ ادامه دارد. تنها این مختصات جنگ است که تغییر می کند و این ماییم که باید زمین جدید بازی را خوب بشناسیم. باید جبهه ها را پیدا کنیم. سکوت در این میدان جایز نیست. نشستن به منزله همراهی با دشمن است. باید برخیزیم. زمانی کشور به کسانی نیاز داشت که سلاح بر دوش بگیرند. امروز به کسانی نیاز دارد که تولید علم را کلید بزنند؛ به کسانی که مقابل منافقان داخلی بایستند؛ به کسانی که مقابل اندیشه های فاسد وارداتی قد علم کنند؛ به کسانی که از گفتمان انقلاب دفاع کنند؛ به کسانی که نرم افزار انقلاب را تدوین کنند؛ به کسانی که مقابل انقلابیون شرمنده بایستند؛ به کسانی که حاضر باشند از خودشان عبور کنند؛ به کسانی که حاضر باشند هزینه بدهند؛ به کسانی که فقط با خدایشان معامله کنند.

خبر مایه
پیوند دوستان
 
همفکری عاشق آسمونی وبلاگ گروهی فصل انتظار مکاشفه آخرالزمان و منتظران ظهور یک لحظه با یک طلبه! بتلیجه ● بندیر ● سجاده ای پر از یاس در کوی بی نشان ها د نـیـــای جـــوانـی ... حبل المتین ... نمازگذار جبهه وبلاگی غدیر ● رایحه ● جاکفشی عروج تخریبچی هیات محبان بقیةالله روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه شلمچه جاده خاطره ها .: شهر عشق :. نسیم قدسیان رنگارنگه یک فنجان شعر سلام شهدا سرافرازان یک ایحسب الانسان ان یترک سدی «نجوای شبانه» رند نور توشه آخرت نشانه ساحل نشین اشک بچّه شهید (به یاد شهدا) شهدای دفاع مقدس شهید قنبر امانی چفیه استشهادی خط سوم نگاه منتظر مرصاد صفحات خط خطی فرشتگان رنجور در حسرت شهادت قبیله ی زمین شریعت پاینده کلک بهار مهندسی متالورژِی فدایی سید علی از فرش تا عرش بر و بچه های ارزشی دوزخیان زمین شش گوشه نه آبی .. نه خاکی یا زهرا(س) یادگار آل یاسین نورهدایت امیدزهرا هامون و تفتان صبح دیگری در راه است .... شاهد کشکول سیب گلاب نسیم وحی عوامل پیشرفت ،راه‌های پیشرفت و موانع پیشرفت چیست ؟ عکس جالب مهدیار دات بسیجی این راه بی نهایت کبوترانه من هیچم علوم قرآنی Quranic Sciences آفرینش قاضی مالخر خاطرات باور نکردنی یک حاج اقا حزب اللهی مدرنیته گنجینه قصار خودت va خودم .: حرف دل :. کجایید ای شهیدان خدایی ● باد صبا ● سیب سرخ انتظار فوتوبلاگ وصال نشانه های ظهور موعود پرواز نیلوفرعاشق طلبه میلیونر حریم یاس یکدلی در سفر زندگی شهید امر به معروف زوبونی عشق حسین(ع) و در باره ی معصومین نیم پلاک یعنی شهید وبلاگ فرهنگی اجتماعی عاشورا وبلاگ ایران اسلام در گوشی با خدا مشهد وبلاگ خاطرات مخلصات سوخته دل با معرفت ترنم بهاری یادداشت پرس و جو حاج صالح رهپویان وصال تمنای وصال بیقرار ظهور امتداد استخاره با قرآن مداحی و مولودی پایگاه اطلاع رسانی استاد انصاریان تجلی اعظم شیعه نیوز شبهای پیشاور بهترین ها امام موسی صدر شهید چمران سایت اطلاع رسانی استاد مصباح یزدی گل گفته معبر خدای که به ما لبخند میزند بسیج . خودباوری . شکوفائی و نوآوری واحد106 لشگرامام حسین وبلاگ فرهنگی اجتماعی عاشورا گنجینه معرفت بی قرار سلام113 آفتاب مهربانی فرزند شهید بسیجی مردان بی ادعا بسم رب المهدی ما زنده ایم مبلّغ مجمع فرهنگی مذهبی بهشت نور .::: مجاهدین ولایت :::. شجره طیبه قدسیان شمیم رضوان نقطه رهایی رایحه وصال فاطمه برترین بانوی جهان ستاد یادواره شهدای ارسباران جهان شناسی رهرو شهیدان

ما نباختیم‌، چون‌ پشیمان‌ نیستیم‌، و پشیمان‌ نیستیم‌ چون‌ نباختیم‌.
ما بردیم‌، چون‌ دفاع‌ کردیم‌، و دفاع‌ کردیم‌ چون‌ مَردیم‌.
ما جنگیدیم‌ چون‌غیرتمندیم‌؛ و غیرتمندیم‌ چون‌ مسلمانیم‌.

 

ما نباختیم‌، چون‌ پشیمان‌ نیستیم‌، و پشیمان‌ نیستیم‌ چون‌ نباختیم‌.
ما بردیم‌، چون‌ دفاع‌ کردیم‌، و دفاع‌ کردیم‌ چون‌ مَردیم‌.
ما جنگیدیم‌ چون‌غیرتمندیم‌؛ و غیرتمندیم‌ چون‌ مسلمانیم‌.
کوه ها بر گام هامان‌ به‌ سجده‌ نشستند، و آسمان ها بر سجودمان‌ غبطه‌خوردند.
تیغ‌ها از حنجره‌هامان‌ گریزان‌ بودند، و حنجره‌هامان‌ تشنه‌ خون‌حیات‌. 
قلب هامان‌ در حسرت‌ دیدار گلوله‌ می‌سوخت‌، و انفجار، آرزو به‌ دل‌ ازگریز ما.
ما با «مین‌»ها هم‌ خانه‌ بودیم‌ و بر سفره‌ «تخریب‌» تناول‌ می‌کردیم‌.
دود و خاکستر، سایه‌بان مان‌ بود و آتش‌، گرمای‌ وجودمان‌.
زمین‌ که ‌می‌خوردیم‌، آسمان‌ می‌شکست‌، و بر هوا که‌ می‌رفتیم‌، زمینیان‌ غبطه ‌می‌خوردند.
سرهامان‌ با سربند نسبت‌ نزدیک‌ داشتند، و سربندها با قناصه‌،احوالپرسی‌ می‌کردند.
لب هامان‌ با خنده‌ بیشتر مأنوس‌ بود، و اشک هامان‌جاری‌ چشم های‌ پاکمان‌.
پوتین‌ که‌ بر پای‌ می‌کردیم‌، زمین‌ را از زیارت‌ گام هامان‌ محروم‌می‌ساختیم‌، و کلاهخود را که‌ بر سر می‌گذاشتیم‌، خورشید از نتابیدنش‌ برخود می‌لرزید.

پس‌:
بیاییم‌ به‌ شهدا فخر نفروشیم‌.
بیاییم‌ غبطه‌ جنگ‌ ندیده‌ها رانپسندیم‌.
بیاییم‌ و برادری‌ جبهه‌ها را به‌ شهرها سرایت‌ دهیم‌.
بیاییم‌ و خدای‌ حاکم‌ بر جبهه‌ را با شهری‌ها مأنوس‌ سازیم‌.
بیاییم‌یک‌ بار دیگر خود را بیازماییم‌. حرمت‌ گُل ها را پاس‌ بداریم‌. سبزه‌ها را لگدنکنیم‌. قرار نیست‌ همه‌ گیاهان‌ گل‌ بدهند. انتظار بیجا نداشته‌ باشیم‌. هرگلی‌ بویی‌ دارد، همه‌ را به‌ یک‌ چشم‌ زیارت‌ نکنیم‌.

ما که‌:
هر روز به‌ گل ها سلام‌ می‌کردیم‌، چرا امروز از احوالپرسی‌ غنچه‌ها دریغ‌داریم‌؟
هر شام‌ با تبسم‌ شیرین‌ زندگی‌ می‌خفتیم‌، امروز با حسرت‌ گذشته‌ دل‌ را چرکین‌ می‌کنیم‌؟
هر ظهر، میهمان‌ قنوت‌ دست هامان‌ بودیم‌، امروزسفرة‌ مادیت‌ را بهتر می‌شناسیم‌؟
هر روز هنگام‌ غروب‌، دل‌ به‌ دریای‌بیکران‌ آسمان‌ می‌سپردیم‌ و روح‌ را جلا می‌دادیم‌، امروز از لطافت‌ خلقت‌ وجلال‌ و جمال‌ خالق‌ غافلیم‌؟

بیا تا:
یک‌ بار دیر به‌ روزهای‌ نه‌ چندان‌ دور بر گردیم‌.
یک‌ بار دیگر در قنوت‌نمازهامان‌ به‌ پرواز در آییم‌.
یک‌ بار دیگر به‌ همسایگان‌ خود، تبسم‌ زندگی‌بسیجی‌ هدیه‌ دهیم‌.
یک‌ بار دیگر به‌ صفر کیلومترها و تازه‌ واردها به‌ دیده ‌احترام‌ بنگریم‌.
یک‌ بار دیگر هجوم‌ بریم‌ و ما زودتر ظرف های‌ تبرکی‌ را شستشو دهیم‌ و همچنان‌ در سلام‌ کردن‌ بر دیگران‌ پیشی‌ گیریم‌.

مگر چند سال‌ گذشته‌؟ کوه‌ که‌ به‌ این‌ سرعت‌ چهره‌ عوض‌ نمی‌کند.
هر چقدر هم که‌ سیلاب‌ و طوفان‌ سنگین‌ باشد!                                         حمید داودآبادی


89/6/31::: 10:8 ع
نظر()
  

فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟!

شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :

به آسمان رود و کار آفتاب کند .

پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !!

بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى :

به آسمان رود و کار آفتاب کندادامه مطلب...

  
  

کجایند کسانی که حوادث جنایتکارانه جهان را نمی بینند و ستمهای همواره و هر روزه در جهان را هیچ می پندارند و سکوت مرگبار، دهانشان را ممهور کرده است و اینک میداندار فتنه ای دیگر در جهان شده اند ؟

انا لله و انا الیه راجعون

قرآن

در این مصیبت جانگداز ، باید چشم ها ، خون بگرید ، چرا که منشور جاوید انسانیت و لوح ماندگار شرافت، و قاموس کرامت ، بدست انسان نماهای پیرو ابلیس ، زبانه می کشد ، پس تا روز از پی شب می آید، باید در این مصیبت جانکاه ، گریبان چاک داد و سر بر محمل به لطم نیلی ساخت و اشک ماتم ریخت و با اندوه هم خانه شد

هم زمان با مراسم نهمین سالگرد حملات 11 سپتامبر، صدها تن از موافقان و مخالفان بنای مرکز اسلامی، در نیویورک تظاهرات جداگانه ای برگزار کردند. گروهی با تفکرات ضد اسلامی در مقابل کاخ سفید تجمع کردند و رئیس این گروه یک نسخه از قرآن کریم را آتش زد.ادامه مطلب...

89/6/22::: 8:52 ع
نظر()
  
  

سی شب به تو التماس کردم
این لحظه جواب طالب ام من

خواهی بنواز و خواه رد کن
احسان و عتاب طالب ام من

از کوی تو بوی عطر امد
برخیز که عید فطر امد

امشب که منم فتاده عشق
ساغر بزند ز باده عشق

خطی تو بیا بخوان برایم
از نامه سرگشاده عشق

ان نامه که دادی از برایم
با مطلع بی فتاده عشق

گفتی که سحر بیا به کویم
ای خسته ز سیر جاده عشق

مائیم ولی تو مخور غم
ای بنده خانزاده عشق

تا یار ز در نیاید امشب
ای کاش سحر نیاید امشب

بیرون نروم زمیهمانی
تا یار ز در نیاید امشب

امضا نشود کتاب ما تا
از یار خبر نیاید امشب

این سی شب و روز ما نیرزد
تا او به نظر نیاید امشب

در دام فراغ جان سپارم
آن ماه اگر نیاید امشب

خواهم ملکت شوم نگارا
گرد فدکت شوم نگارا

کی گل کنی ای شقایق عشق؟
تا شاپرکت شوم نگارا

بر دوش نسیم صبحگاهی
چون قاصدکت شوم نگارا

هنگام نماز عید بند
تحت الهنکت شوم نگارا

بر گرد حریم تو به پرواز
مثل ملکت شوم نگارا

امسال به قیمتم بیفزای
بر عشق و ارادتم بیفزای

جبرئیل گسیل خدمتم کن
بر شوق ولایتم بیافزای

پر سوخته از شرار عشقم
سوزی به حرارتم بیفزای

انفاس مرا محمدی کن
بر بار رسالتم بیفزای

از نور علی منورم کن
بر نور هدایتم بیفزای

هو کش که ترانه ای بسازم
از ناله زبانه ای بسازم

در دوره پر فراق عصیان
با اشک شبانه ای بسازم

ای دوست کنار خانه تو
اذنم بده خانه ای بسازم

بر بام حریم عشقت ای یار
بگذار که لانه ای بسازم

یک بوسه دهی اگر بر این دل
باران ز زمانه ای بسازم

از کوی تو بوی عطر امد
برخیز که عید فطر امد.

پیشاپیش فرا رسیدن عید سعید فطر ، عید مهربانی را به محضر آقامون حضرت ولیعصر (عج) و نایب برحقش حضرت امام خامنه ای و بر تمامی مسلمانان جهان تبریک و تهنیت عرض می نماییم.


89/6/18::: 3:21 ع
نظر()
  
  

 در محضر حضرت آیت ا... عاملی 

...گاهگاهی با خدا حرف بزن بگو :‌ خدایا  دیر شد ، واقعا هم دیر شد . یک گدائی بود می گفت : ‌مردم و الله دیر آمدم ، شخصی می گفت : یک بار دیدم این گدا اول صبح نشسته می گوید :‌مردم و الله دیر آمدم ، گفتم :  تازه آقتاب طلوع کرده  تو باز هم می گوئی دیر آمدم . گفت :‌ تو نمی فهمی من چه می گویم . دیر آمدم یعنی اینکه نمی دانستم گدائی این همه در آمد دارد اگر می دانستم زودتر می آمدم .
دیر شده ،  تکان بخور ،
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش   کی روی از که بپرسی چه کنی چون باش
اگر یک نفر را از پشت پرده بیرون بیاورند خواهی دید که در حسرت یک دقیقه این دنیاست زود باش ،‌
خار بن در قوت و برخاستن                      خارکن در سستی و در کاستن
زود باش ،یک وقتی می رسدکه  خواهی گفت : ‌عمر ضایع ، سعی باطل ، راه دور

بیدار باش و وقت را غنیمت شمار!
اینکه می خوانیم العجل العجل یعنی اینکه دیرشد، دیرشد. گاهی هم با خود خلوت بکن و بگو خراب کردم ، خراب کردم . آقای مرعشی نجفی می گفتند : رفتم پیش آقای مامقانی ودیدم ایشان خودشان را ملامت می کنند و برسرو سینه زده ومی گویند : خراب کردم ، خراب کردم . آیا ما خراب نکرده ایم ؟ آقای مامقانی می گفتند : درعالم مکاشفه دیدم که حضرت صاحب الامر حاضر شده اند ، مردم فوج فوج به خدمت ایشان می رسند ولی برای من راه باز نمی شود – من هم که یک مجتهد بزرگ ومسلم – ایشان بدون توجه فرمودند : هنوز زود است برو بعدا بیا .
آقا از خواب بیدار می شوند وشروع می کنند به زدن خود و مرتب می گویند خراب کردم خراب کردم

بگو نشد
«وَ الَّذینَ یُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ » ( مؤمنون60 ) ، کارانجام داده ای اما بگو کم است ٍ . حضرت امیرالمؤمنین می فرمودند : « آهِ آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ وَحْشَةِ الطَّرِیق » ( ‏بحارالأنوار ج33  ص 274 )  بزرگان با این همه تلاش بازهم آه می کشند ، تو هم بنشین و برحال خود آه بکش ، اینها تاثیرزیادی برحال شما دارند.

منبع


89/6/10::: 9:31 ع
نظر()
  
  

علماى اخلاق روزه را به روزه عوام، روزه خواص و روزه خواص الخواص درجه بندى کرده‏اند

آنچه علماى اخلاق فرموده‏اند، برگرفته از مجموع روایاتى است که در این زمینه وجود دارد. امام باقرعلیه السلام درباره روزه «عوام» مى‏فرماید: «روزه‏دار هر کارى انجام دهد، براى روزه او زیانى ندارد اگر از چهار کار خود دارى کند: خوردن، آشامیدن، آمیزش با زنان و فرو رفتن در آب«.(1)

امام صادق‏علیه السلام در باره روزه «خواص» مى‏فرماید: «هرگاه روزه‏دار بودى، باید گوش و چشم تو در برابر کارهاى حرام و همه اعضاى تو در برابر کارهاى زشت نیز روزه‏دار باشد«.(2)

حضرت على‏علیه السلام در باره روزه «خواص الخواص» مى‏فرماید: «روزه قلب و خود دارى از فکر گناه، برتر از روزه شکم و خود دارى از خوراک است«.(3)

پى‏نوشت‏

 (1) من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 107.

 (2) بحار الانوار، ج 96 ص 292.

 (3) ر. ک: غرر الحکم و درر اللکلم.


89/6/3::: 2:46 ع
نظر()
  
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ اما من وا مانده این عالم خاکی باز هم جا ماندم . میخانه را نبستند جام مرا شکستند ...
+ بهره ما از ماه رجب چیست ؟
+ در دنیا اگر خودت را مهمان حساب کنی وحق تعالی را میزبان! همه غصه ها می رودچون هزارغصه به دل میزبان است که دل میهمان از یکی از آنها خبر نداردهزار غم به دل صاحبخانه است که یکی به دل مهمان راه ندارد http://tabehesht.parsiblog.com