ادامه مطلب...اعجاز عددی اهل بیت(علیهم السلام)
بین حروف و اعداد، رابطه وجود داشته، اعداد سرّ حروف و حروف سرّ افعالاند و به وسیله آن آسمانها و زمین برپا شده است.
اعجاز قرآن کریم
در قرآن کریم وجوه متعددی از اعجاز وجود دارد؛
از جمله اعجاز در بلاغت و موضوعات آن، آگاهی دادن از غیبت، بیان قضایای علمی، و همچنین اعجاز عددی که عبارت از نظم در تعداد کلمات و حروفی است که برای مفهومی مشخص بیان شده است. به عنوان مثال در قرآن کریم؛ لفظ «ساعت» 24 بار به تعداد ساعات روز؛ لفظ «شهر = ماه» 12 بار به تعداد ماههای سال؛ لفظ «روز» 365 بار به تعداد روزهای سال شمسی؛ لفظ «عزم» 5 بار به تعداد پیامبران اولوالعزم؛ لفظ نماز 5 بار به تعداد نمازهای روزانه، لفظ «طواف» 7 بار به تعداد طواف واجب به دور کعبه؛ از جمله تطابقها، تطابق بین عدد کلماتی که به لحاظ مفهومی موافق یا معکوس یکدیگرند؛ مثلاً:
کلمه «حیات» 145 بار، در مقابل «موت» 145 بار؛
کلمه «دنیا» 115 بار، در مقابل «آخرت» 115 بار؛
کلمه «ملائکه» 84 بار، در مقابل «شیاطین» 84 بار؛
کلمه «حَرّ = گرما» 4 بار، در مقابل «برد = سرما» 4 بار؛ کلمه «ایمان» 11 بار در مقابل «کفر» 11 بار، به کار رفته است.
این اعجاز به واسطه وجود سرّی است که خداوند متعال آن را در حروف و اعداد قرار داده است. وضع نخستن حروف، ابداع خداوندی است که آن را قالب و ظرف حقایق نورانی و کتابهای آسمانی قرار داده و از باب اهمیت موضوع به آنها سوگند یاد نموده و فرموده است: «الم، الر، المص، ن، ق ...» و آیات دیگری از اینگونه که در آغاز سورهها وجود دارد.
امام رضا(علیه السلام) در روایتی میفرمایند: «اوّلین ابداع و خواست و مشیت خداوند، حروف است که آنرا اصل هر چیز، دلیل هر سند، و فصل کننده هر دشواری قرار داد و به وسیله آن همه چیز ـ از اسامی حق و باطل یا فعل و مفعول، یا معنی و غیر معنی، ... ـ را از یکدیگر جدا نمود».1
اعجاز دیگر، اعجاز عددی است که اهمیت آن از اهمیت حروف کمتر نیست، و در نظام آفرینش به صورت متوازن وجود دارد. خداوند متعال میفرماید: إنّا کلّ شیءٍ خلقناه بقدرٍ.2
ما که هر چیزی را به اندازه آفریدهایم.
و میفرماید: و أحصی کلّ شیءٍ عدداً. 3
و [خداوند] هر چیزی را به عدد شماره کرده است.
و پوشیده نماند که بین حروف و اعداد، رابطه وجود داشته، اعداد سرّ حروف و حروف سرّ افعالاند و به وسیله آن آسمانها و زمین برپا شده است. خدای تعالی موجود را با کلمه «کن فیکون» آفریده که مرکب از هفت حرف و معروف به «حروف تکوین» است.
روایت شده، آن هنگام که عطش بر امام حسین(علیه السلام) و اصحابش غلبه یافت، آن حضرت(علیه السلام)، نیزهای برگرفت و پشت خیمهها 19 خط به سمت قبله کشید و آن را حفر نمود، در اثر آن چشمه آبی جوشید که از آن نوشیدند و سپس از بین رفت و اثری از آن باقی نماند. در اینجا میپرسیم؛ چرا آن حضرت(علیه السلام) فقط 19 خط کشیدند و نکته قابل توجه آنکه تعداد این خطها برای مورخ دارای اهمیت بوده که آن را نقل کرده است.(6)
اعجاز عددی قرآن و امامان(علیهم السلام)
بعد از توضیحی که درباره اعجاز عددی و اهمیت آن داده شده در اینجا لازم است مقایسهای میان اعجاز عددی قرآن کریم و اهل بیت(علیهم السلام) انجام داده و کیفیت بروز اعجاز عددی در اهل بیت(علیهم السلام) را یادآوری کنیم. از جمله این موارد اعجاز عبارتند از:1. اگر حروف مقطّعه قرآن کریم را که در آغاز برخی از سور آن مانند «الم، کهیعص، الر،...» آمده است، جمع و حروف تکراری را حذف کنیم، جملهای کامل و معنیدار به دست میآید که عبارت است از : «صراط علیٍّ حقٌّ نمسکه؛ راه امیرالمؤمنین ـ علی(علیه السلام) طریق حق است که ما به آن تمسک میجوییم».
یا: «علیٌ صراط حقٍّ نمسکه؛ علی(علیه السلام) راه حق است که به آن تمسک میجوییم».
2. کلمه «کساء» و مشتقّات آن 5 بار [در قرآن کریم] آمده است، به تعداد اصحاب کسا که عبارتند از: حضرات «محمد(ص)، علی(علیه السلام)، فاطمه(س)، حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام)». برای آگاهی بیشتر در این باره به حدیث شریف کسا رجوع کنید.4
3. کلمات «امام»، «خلیفه»، «وصیه»، «عصمت»، «آل» و مشتقات آنها 12 بار به تعداد امامان دوازدهگانه اهلبیت(علیه السلام) به کار رفته است.
4. کلمه «شیعه» و مشتقات آن 12 بار، نشان دهنده حقانیت مذهب تشیع در پیروی از امام «علیبن ابیطالب»(علیه السلام) که تعداد حروف اسم شریفش 12 است، میباشد. همچنین است القاب آن بزرگوار مانند: «امیرالمؤمنین»، «العروالوثقی»، «الصّدیق الأکبر» و «یتلوه شاهد منه» که هر یک از آنها از 12 حرف ترکیب یافته است. و این عدد 12 بر کلمه توحید: «لاالهالاالله»، کلمه نبوت: «محمّدٌ رسولالله» و کلمه ولایت «علی خلیفه محمد» منطبق است.
پس مانند آنچه که درباره قرآن کریم دیدیم، اعجاز عددی در مورد عترت پاک رسول خدا(ص) نیز بارز است. اگر در اسامی اصحاب کساء ـ یعنی حضرات محمد(ص)، علی(علیه السلام)، فاطمه(س)، حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) ـ دقت کنیم درمییابیم که از 19 حرف ترکیب یافته است که مطابق تعداد حروف آیه بسمله «بسمالله الرحمن الرحیم» ـ خلاصه قرآن کریم ـ میباشد.
از امام علی(علیه السلام) نقل شده است که فرمودند:
«همه علوم در کتابهای آسمانی چهارگانه مندرج و علوم آنها در قرآن است. علوم قرآن در فاتحه الکتاب، علوم فاتحه در «بسماللهالرحمنالرحیم» و علوم بسمله در بای بسمالله است و من نقطه زیر باء هستم».5
به عبارت دیگر همچنانکه علوم در قرآن کریم و در بسمله جمع شده، در امام علی(علیه السلام) نیز گرد آمده است.
ابن مسعود میگوید:
همانا قرآن بر هفت حرف نازل شده، که هر حرفی از آن دارای ظاهر و باطنی است و حقاً، ظاهر و باطن آن نزد علیبن ابیطالب میباشد.
و این تطابق موجود بین حروف بسمله و عترت پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر وجود تعادل و تساوی در تمسک به آن دو دلالت میکند. پس همچنانکه فرد مؤمن به وسیله بسمله خود را از شرّ اجنّه و شیاطین و هر چیز ناپسندی محافظت مینماید، به همین ترتیب خود را به واسطه تمسک به اسامی مبارک اصحاب کسا مصونیت میبخشد.
این مطلب را روایات ما تأیید و بیان میکند که خدای تعالی به هر پیامبری نامهای معصومین پنجگانه را آموخت تا در دشواریها و خطرات به ایشان متوسل شوند؛ مانند: نوح نبی(علیه السلام) که درون کشتی لوحی قرار داد. که بر روی آن کف دستی با پنج انگشت آن کشیده شده و بر هر انگشت نامهای اصحاب کسا(علیه السلام) یعنی: محمّد، ایلیا، فاطمه، شبّر و شبیر ـ نقش بسته و در وسط دست این جمله نوشته بود:
«ای خدا و ای یاور من؛ به واسطه لطف و رحمت خویش و به [حقّ] این نفوس مقدس دستم را بگیر. اینان همگی بزرگان و گرامیانی هستند که تو به خاطر ایشان عالم را آفریدهای. خداوندا، به برکت اسامی اینان مرا یاری نما، و تو یکتای توانا بر هدایت من به سوی حق و حقیقتی».
و در بیان اهمیت عدد 19 آنکه بعضی از امامان(علیهم السلام) در امور خود آن را به کار میگرفتهاند. از امام علی(علیه السلام) روایت شده که آن حضرت(علیه السلام) درجنگها به همراه خود نقشی را حمل میکردند که در محیط دایره آن حروف بسمله در 19 خانه و به ازای هر خانه نامی از نامهای نیکوی خداوند قرار داده شده بود که با آن حروف آغاز میشد. و آن حضرت این را در خط مقدم سپاه حمل مینمودند و به وسیله آن به خداوند توسل میجستند تا بر دشمنان غلبه یابند.
همچنین روایت شده، آن هنگام که عطش بر امام حسین(علیه السلام) و اصحابش غلبه یافت، آن حضرت(علیه السلام)، نیزهای برگرفت و پشت خیمهها 19 خط به سمت قبله کشید و آن را حفر نمود، در اثر آن چشمه آبی جوشید که از آن نوشیدند و سپس از بین رفت و اثری از آن باقی نماند. در اینجا میپرسیم؛ چرا آن حضرت(علیه السلام) فقط 19 خط کشیدند و نکته قابل توجه آنکه تعداد این خطها برای مورخ دارای اهمیت بوده که آن را نقل کرده است.(6)
6. در روایتی آمده است که امام کاظم(علیه السلام) به راهبی فرمودند: «خداوند، چند اسم دارد که اگر به وسیله آنها خوانده شود، ردّ نمیشود؟»
کلمات «امام»، «خلیفه»، «وصیه»، «عصمت»، «آل» و مشتقات آنها 12 بار به تعداد امامان دوازدهگانه اهلبیت(علیه السلام) به کار رفته است.
آن راهب عرضه داشت: اسامی خدا زیاد است امّا آنچه که به طور حتم سائلش را ردّ نمیکند، هفت تاست.
امام کاظم(علیه السلام) فرمودند: «هر تعداد از آنها را که میدانی برایم بازگو».
راهب پاسخ داد: به خدا سوگند، هیچ یک از آنها را نمیدانم...
محدث قمی میگوید:
«مقصود از اسماء هفتگانه، همه معصومین(علیهم السلام) هستند. زیرا نامهای گرامی ایشان از آن فراتر نیست و آن عبارت است از: «محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین، جعفر و موسی» علیهمالسلام. و بنابراین تأویل «السبعالمثانی» در این آیه شریفه مشخص میشود:
«و لقد آتیناک سبعاً من المثانی و القرآن العظیم؛7و به راستی به تو [پیامبر] سبعالمثانی و قرآن بزرگ را عطا کردیم».
عدد هفت دارای اسرار عظیمی است که در آسمانها و زمینهای هفتگانه، تعداد روزهای هفته، تعداد طواف دور کعبه و تعداد نامهای امامان(علیهم السلام) ظهور یافته است»8و9
پی نوشتها :
1. رضوان فقیه، الکشوف فی علم الحروف، ص 18.
2. سوره قمر (54)، آیه 49.
3. سوره جن (72)، آیه 28.
4. محدث قمی، مفاتیحالجنان، ملحقات پایانی.
5. مصابیح الأنوار، ج 1، ص 435.
6. ابن اعثم کوفى، ابو محمد احمد بن على، الفتوح، ص 893 و مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج 44، ص 337.
7. سوره حجر (15)، آیه 87.
8. منتهیالآمال، ج 2، ص 307.
9. برای آگاهی بیشتر در این موضوع به کتاب «الکشوف فی الإعجاز القرآنی و علم الحروف»، اثر شیخ رضوان فقیه رجوع کنید.
منبع: ماهنامه موعود شماره 94
در معارف دین آمده است که اهل بیت(علیهم السلام) در همه چیز با قرآن کریم مساوی و برابراند. بر همین مبنا در این گفتار به بحث درباره ارتباط میان این دو از جهت اعجاز عددی میپردازیم.
بین حروف و اعداد، رابطه وجود داشته، اعداد سرّ حروف و حروف سرّ افعالاند و به وسیله آن آسمانها و زمین برپا شده است.
اعجاز قرآن کریم
در قرآن کریم وجوه متعددی از اعجاز وجود دارد؛
از جمله اعجاز در بلاغت و موضوعات آن، آگاهی دادن از غیبت، بیان قضایای علمی، و همچنین اعجاز عددی که عبارت از نظم در تعداد کلمات و حروفی است که برای مفهومی مشخص بیان شده است. به عنوان مثال در قرآن کریم؛ لفظ «ساعت» 24 بار به تعداد ساعات روز؛ لفظ «شهر = ماه» 12 بار به تعداد ماههای سال؛ لفظ «روز» 365 بار به تعداد روزهای سال شمسی؛ لفظ «عزم» 5 بار به تعداد پیامبران اولوالعزم؛ لفظ نماز 5 بار به تعداد نمازهای روزانه، لفظ «طواف» 7 بار به تعداد طواف واجب به دور کعبه؛ از جمله تطابقها، تطابق بین عدد کلماتی که به لحاظ مفهومی موافق یا معکوس یکدیگرند؛ مثلاً:
کلمه «حیات» 145 بار، در مقابل «موت» 145 بار؛
کلمه «دنیا» 115 بار، در مقابل «آخرت» 115 بار؛
کلمه «ملائکه» 84 بار، در مقابل «شیاطین» 84 بار؛ ادامه مطلب...
درباره “ ادعونی استجب لکم “ نگفت که من می گویم تو اجابت کن. گفت سلامت نفس داشته باش و از من چیز بخواه ، من به تو می دهم. هر وقت هم تاخیر می اندازد، می خواهد بدهد و دارد می دهد. حاجت تو را دارد بزرگ می کند. بروید درباره حاجت ها بخوانید. فرمود بعضی روز قیامت می آیند، می بینند یک چیز بزرگی را آوردند و به یکی دادند. این عملش کم بود و داشت ضجه می زد اما یک چیزی آوردند گذاشتند توی ترازو ، این قدر سنگین بود که هر چه سنگ بود همه را به آسمان پرت کرد. گفت پروردگارا در عمرم عملی که مناسب باشد به جا نیاوردم که چنین چیزی نصیب من بشود! فرمود یک حاجت بود که تو از ما خواستی، ما به تو ندادیم و طاقچه بالاگذاشتیم . حالااین است که بزرگ شده . همین آ دم که می گفت چرا حاجت مرا نمی دهی ، آن وقت می گوید کاش آن حاجت هایی را که توی دنیا به من دادی، آنها را هم نمی دادی. کاش وقتی ما دعا کردیم یک لقمه نان خالی توی دنیا به ما بدهی و دادی ، به ما نمی دادی!
حاج محمد اسماعیل دولابی(ره)-کتاب طوبای محبت- جلد4
به بیان ناگفته های این واقعه پرداخت. آیت الله محی الدین حائری شیرازی در شیراز گفت: «بلافاصله پس از ارتحال حضرت امام(ره) اعضای خبرگان رهبری فراخوانده شدند و صبح فردای ارتحال جلسه اضطراری با حضور همه اعضا تشکیل شد.» نماینده ولی فقیه در استان فارس با اشاره به اینکه در آن جلسه صبح به خواندن وصیت نامه سیاسی- الهی حضرت امام گذشت، گفت: «بعداز ظهر قرار بر نطق پیش از دستور بود و من هم نام نویسی کرده بودم اما تا نوبت به من رسید فرصت تمام شد و من موفق به انجام آن نشدم.» حائری شیرازی با بیان اینکه از ابتدا قصد صحبت در این جلسه را نداشتم، اضافه کرد: «هنگام استراحت بین دو جلسه ظهر و عصر آقای شرعی به من گفت: نظر هیات رئیسه به شورایی شدن رهبری است اما در این مرحله که مردم نیازمند روحیه هستند، شورای رهبری قادر به تامین این نیاز نیست» چون این حرف از دل زده شد به دلم نشست و برای نطق پیش از دستور اسم نوشتم که نوبت نشد.»
امام جمعه شیراز گفت: «به دلیل اینکه نوبت نطق پیش از دستور به من نرسید بنا به اعلام نایب رئیس مجلس خبرگان هاشمی رفسنجانی، به عنوان اولین مخالف شورایی شدن رهبری سخنرانی کردم.» وی ادامه داد: «گفتم به مجردی که بحث شورا مطرح شود در ذهن مردم ارسال مسلم شکل خواهد گرفت و این یعنی بی کفایت شدن شورا.» حائری شیرازی با اشاره به اینکه وی اولین سخنران مخالف شورایی شدن رهبری بود، گفت: «نفر بعد از من در موافقت شورایی شدن به جای بیان ادله و برهان، اعضای خبرگان را به روح امام قسم داد.»
نماینده ولی فقیه در استان فارس ادامه داد: «مخالف دوم آیت الله جنتی بود که گفت منظور از شورا انتخاب یک مجموعه است که یکی مدیریتش قوی باشد، دیگری علمش، دیگری سیاستش و دیگری تدبیرش، اگر آن که مدیریتش یا سیاستش بهتر بود می توانست دیگران را بالا بکشد خوب بود اما این اتفاق نمی افتد، این مجموعه باید باهم حرکت کند و چون ضعیف نمی تواند هم پای قوی حرکت کند، قوی مجبور خواهد شد خود را با ضعیف هم قدم کند.» نماینده ولی فقیه در استان فارس با تصریح بر اینکه هیچ کس گمان نمی کرد تعداد مخالفان شورایی شدن رهبری زیاد باشد، اضافه کرد: «زمانی که مخالفان قیام کردند، بار اول شمارش شد و همه تعجب کردند، بار دوم هم خواستند که آقایان ننشینند تا شمارش شود، باز هم باور نکردند و برای بار سوم شمارش کردند و در نهایت آقای هاشمی اعلام کرد که نظر خبرگان، شورایی بودن رهبری نیست.» وی گفت:«در میان صحبت های موافقان شورایی، گاهی نام هایی هم عنوان شده بود، عده ای گروه سه نفره، بعضی پنج نفره و برخی هفت نفره را پیشنهاد می دادند و نام مشترکی که در همه موارد دیده می شد، نام رئیس جمهوری وقت بود.»
نماینده ولی فقیه در استان فارس گفت: «اسم ایشان که برده شد و آقای هاشمی اعلام کردند که ایشان مد نظر همه هستند (آیت الله خامنه ای) عصبانی شدند و از جایی که نشسته بودند برخاسته بدون اینکه استجازه کنند به سمت تریبون رفتند قرمز شده بودند و گفتند: شما می دانید با من چه می کنید، چه باری را بر دوش من می گذارید.» امام جمعه شیراز ادامه داد: «اعضای شورای نگهبان که در جلسه حضور داشتند از ایشان سوال کردند که چرا در مقابل اجرای قانون مقاومت می کنید ایشان هم دیدند حرف حساب است بنابراین نشستند.» حائری شیرازی خاطرنشان کرد: «زمانی که نایب رئیس جلسه اعلام کرد که موافقان با رهبری ایشان قیام کنند، چهار پنجم نفرات قیام کردند.» نماینده ولی فقیه در استان فارس گفت: «دیگر غروب شده بود که رای گیری پایان یافت و آیت الله جنتی پیشنهاد کردند که برای گفتن تسلیت به حاج احمد آقا به جماران برویم، شب بود که به آنجا رسیدیم و موضوع انتخاب را که گفتیم، خدا بیامرزد حاج احمدآقا را که گفتند دل امام را با این انتخاب خود شاد کردید.»
حائری شیرازی با نقل خاطره ای از زبان احمد خمینی گفت: «حضرت امام فرمودند هرچه فکر می کنم هیچ فردی شایسته تر از سید علی آقا برای رهبری نیست.»
وی ادامه داد: «احمد آقا گفت، امام فامیل ایشان را نگفتند، تنها به گفتن اسم ایشان اکتفا کردند.»
آیت الله حائری شیرازی تاکید کرد یا باید به قدری بصیر باشید که باطل را در لباس حق بشناسید و یا باطل به قدری برهنه شود که ماهیت خود را آشکار کند.
به گزارش روابط عمومی سپاه علی بن ابیطالب (ع) آیت الله حائری شیرازی که در افتتاحیه دوره بصیرت پایوران سپاه علی بن ابی طالب (ع) حسینیه ثارالله سپاه قم سخن می گفت، به نقش بصیرت در جامعه اشاره و اظهار کرد:یا باید به قدری بصیر باشید که باطل را در لباس حق بشناسید و یا باطل به قدری برهنه شود که ماهیت خود را آشکار کند.
وی ادامه داد: در زمان گذشته نیز حضرت امام خمینی (ره) به بنی صدر که 11 میلیون رای داشت یک سال فرصت داد تا ماهیت خود را آشکار و پس از آن او را عزل کرد.
آیت الله حائری با اشاره به برخی حوادث پس از رحلت حضرت امام (ره) تصریح کرد: بیان جمله «جای امام خالی است»، شروع نفاق و فتنه بود.
وی در پایان با اشاره به وجود مرجع حل اختلاف در سایر کشورها، ولایت فقیه را فصل الخطاب جامعه اسلامی دانست.
کیهان27/10/88
رجانیوز: حجت الاسلام و المسلمین فاطمی نیا از علما و خطبای سرشناس تهران، در پایان یکی از جلسات سخنرانی خود، با توجه به شرایط موجود در جامعه، مطالب مهمی را پیرامون شخصیت رهبر معظم انقلاب و تبعیت از ایشان مطرح نموده اند :
امشب در ختام این مجلس برایتان میگویم. بنده روی منبر امام حسین(علیه السلام) ، در خانه خدا، آن هم در مجلس حضرت زهرا(سلام الله علیها) اگر چیزی را یقین نکنم، نمیگویم. بدانید و آگاه باشید هرکس کوچکترین حرفی در تضعیف مقام رهبری بزند، هرکس اندیشهای داشته باشد که ضد مقام رهبری باشد، خدا او را نخواهد بخشید. این را یقین بدانید.
قدردان رهبر باشید؛ اگر افکار پاشیدهای، پوسیدهای به شما عرضه کردند، قبول نکنید؛ این مرد بزرگ عزّ اسلام است و هرکس با این مرد بزرگ، با مقام معظم رهبری مخالفت کند، خدا از او نمیگذرد، اگر یقین نداشتم نمیگفتم.
خدایا تو شاهدی که چیزی میدانم و میگویم، جوانی باشد، پیری باشد، هرکس باشد با یک مشت افکار پوسیده و پاشیده که از صاحبان هواهای فاسد، هواهای نفسانی گاهی عرضه میشود، اگر کسی گوش به حرف کسی بدهد و خدای نکرده با این مرد بزرگ که امروز آبروی اسلام است، عزّ اسلام است، این فرزند حضرت زهرا (سلام الله علیها) بخواهد مخالفت کند، عاقبت بخیر نمیشود؛
حواستان باشد؛ یک چیزی میدانم و میگویم امروز از اوجب واجبات یکپارچگی و تأیید حضرت آیتالله خامنهای است.
جوانها یک وقت افکارتان را اینطرف و آنطرف نکنید. فقط حواستان به رهبر باشد، گوشتان به رهبر باشد. فلان کسی همچنین چیزی گفت، فلان روزنامه همچنین چیزی نوشت، گوش ندهید، گوشتان به رهبر باشد.
خدایا به حق زهرای مرضیه (سلام الله علیها) این رهبر را حفظ کن. خدایا ما را قدردانش قرار بده.
این را سربسته گفتم. گفت که "العاقل یکفیه الاشاره" یک چیزی را میدانم عرض میکنم، مدعی علم غیب نیستم. هیچی نیستم. یک کودک نادانم، ولی بفضلالله و کرمه که یک معیارهایی در دست دارم که بر مبنای آن میدانم کسی مخالفت با این مرد بکند و توبه هم نکند خدا او را نمیبخشد، مگر توبه کند.
یک عده با امام مخالفت کردند، امام را از دست دادند، هنوز دست بردار نیستند. مرحوم آیتالله العظمی آقای اراکی، شیخالفقهاست، وقتی میرفت خدمت امام، دم در میایستاد میگفت: "السلام علیک یابن رسولالله بابی انت و امی" آنوقت وارد میشد. یک عده با این مرد مخالفت کردند، این را خدا ازشان گرفت. بس نشد. حالا یادگار آن مرد این بزرگوار است، ما دیگر چه داریم؟ امروز این ایران پرچمدار اسلام است، امروز این ایران مشعل دارد، مشعل امالقرا، رهبرش هم این مرد بزرگ است. اگر بخواهد کسی با این مرد مخالفت کند، با اسلام بازی کرده است و هرکس با شئون اسلام، با کیان اسلام، با حیثیت مسلمین بازی کند، خدا او را نمیبخشد.
حاج محمد اسماعیل دولابی(ره)
هر چه کار خوب به جا می آوریم مال ما نیست. حالااگر خدا لطف کرده و به حساب ما می گذارد حرف دیگری است. والافرمود هر چه خوبی از ما سر می زند، مال خداو اولیای اوست که آنها را بر سر ما ریخته اند. هر چه معصیت و خطا و نقص هم هست، مال ماست . پس معلوم شد ازاول، چیز خیری نداشتیم وهمه قشنگی ها مال آنها بود. آخر سر هم که یک آ دم حسابی ساخته شده مال کیست؟ مال خداست. مال خداییم. شاید شنیده اید در یک بیانی یا کتابی آمده است که ما مال خدا هستیم - خدا مال ما نیست! یک وقت نگویید خدا مال ماست.البته اگر هم بگویی گناه نکرده ای . از بس که دوست داریم واز بس که سرگردان و محتاجیم، هر چیز خوبی گیرمان می آید می گوییم این مال ماست. چاره ای هم نداریم.حالاراستش را بگو “ ما مال خدا هستیم” بهتر نیست؟! وقتی من بگویم من مال خدایم تو هم بگویی من مال خدا هستم آیا کیف ندارد؟ همین که گفتی من مال خدا هستم، یک مرتبه می بینی یک چیزی در دلت آمد. من مال خدا هستم؟ راستی راستی من مال خدا هستم؟مال، مال صاحبش است . حفظ مال با کیست؟ با صاحب آن، یا با کس دیگر است؟ معلوم است با صاحب آن است. صاحب مال ، حفظ مال می کند.
کتاب طوبای محبت - جلد 4