شیخ رجبعلی خیاط(ره) میفرماید: «قیمت تو به اندازه خواست توست، اگر خدا را بخواهی قیمت تو بینهایت است و اگر دنیا را بخواهی، قیمت تو همان است که خواستهای»[1]
روزگار عجیبی شده، انسانها اسیر و مسحور «دنیای فانی» گشته و همه دروغها، فریبها، دغلبازیها، بیمروتیها، جهالتها و تغییر ذائقهها و ارزشها را در مسیر مغناطیسی آن به جان میخرند و حواسشان نیست بهایی به گزافی «خدا» در برابر آن میپردازند. «عروس هزار داماد دنیا» دلها و دیدههایمان را مجذوب خویش ساخته و «خدا»، تنها لقلقه زبانمان و شیرینی قسمهای دروغمان گشته و غریبانه از «متن» زندگیمان به «حاشیه» رانده شده است و همه هم عادت کردهایم به این خسران و دیگر تنفس در اتمسفر «دنیاپرستی» و «خودخواهی» ریههایمان را حساس نمیکند، و دیگر کَکمان هم نمیگزد که چرا اینقدر در خدافراموشی جاهلانهیمان، درهم میلولیم و سرِ خود شیره میمالیم.
دوستان، باید فراموشی خدا در زندگیمان را جدی بگیریم؛ باید با خدا رفیق باشیم و به فرمودهی امام بزرگوارمان «یک لحظه از خدا غافل نشویم»2 باید بدانیم که «در درگاه خدا و اولیای خدا همه چیز هست، در حالی که جاهای دیگر خبری نیست. علم، حیات، عافیت، دنیا و آخرت آنجاست»3
نکند دانسته و ندانسته بتهای خودتراشیدهی «پول» و «ماشیـن» و «مقام» و «تیپ و لباس و خانه» را در کعبه دلمان جا داده و به پرستشی جاهلانه بگیریم. به فرمودهی مرحوم حضرت آیتا... بهاءالدینی(ره)، «همه این اربابها را رها کنید! فقط یک ارباب پیدا کنید که خدای تعالی است»4
دوستان! کاش همه زندگیها، با نیتها و هدفهای خدایـی، فارغ از دغدغهها و استرسهای دروغیـن، و فارغ از قید و بندهای آرامشگیر دنیایی جهتگیری میشد و تداوم مییافت که «چنانچه زرق و برق دنیا را نخواهی و بهانه خدا را بگیری، در نهایت خداوند متعال دستت را می گیرد و بلندت میکند. آن وقت است که انسان لذت میبرد»5
پایان سخن را همچون آغازش به نکتهی لطیف عارف واصل شیخ رجبعلی خیاط(ره) متبرک میکنم که فرمود:«فرهاد هر کلنگی را که میزد میگفت «شیرین جونم!» و غیر معشوق خود ذکری نداشت. این دفتر را به عشق محبوب بنویس! پارچه را به یاد او متر کن! در اینصورت همهی اینها مقدمه وصل است، حتی نفسهایی که میکشی به یاد او بکش»6
پینوشتها:
1و6 ـ کیمیای محبت، گردآورنده محمدی ری شهری
2ـ صحیفه نور
3و4 و5 ـ آیت ا… بهاءالدینی، سلوک معنوی