ای اروند چه آسوده فرشتگان سرزمین ما را بلعیدی، آنان که چه خوب برای امام و مقتدایشان خود را هم به آب زدند و هم به آتش. شاید تو هم صدای اشک ها و روانی ناله شان را درک کردی و آنچه را که از خدا می خواستند، اجابت کردی و با خون پاک شان امواج خود را به رنگ ارغوانی خضاب کردی. چه نیک یارانی که در اعماق تو سال ها بودند و اینجا روی خاک به دنبال شان می گشتیم.
با تشنگی مفرط و جانکاه زیر آب
سرگرمی اش شده رصد ماه زیر آب
ماه شکوهمند و قشنگی که یک نهنگ
در چشم اوست مثل پرکاه زیر آب
دریا سکوت کرده برای تلافی
ماه و نهنگ خنده کوتاه زیر آب
فرقی نمی کند که کجا عاجزت کند
عشق است گاه روی زمین، گاه زیر آب
قبری برایشان متصور نشد کسی
گاهی کنار ساحل و ناگاه زیر آب
تیری به باله می خورد و رد خونشان
دالان قرمزی است یک راه زیر آب
از درد عشق و باله ی زخمی و آب شور
سرگذشته است یک چاه زیر آب
حالا سه هفته است که بالا نیامده است
دریا بخار می شود از آه زیر آب
آنانکه مَثل "جوینده یابنده است" را به هم زدند، آنگاه که هنگام وداع می گفتند به دنبال اجساد ما نگردید که نمی یابید. آنانکه چون همرزمان صدر اسلامی خود تاریخ ساز صدر انقلاب شدند و مثال ایثار و ولایت پذیری.
خاطرات دیروزشان که در ورای کلمات ساده هر یک درسی از نایاب درس هاست، نیست جز تذکر و یادآوری برای گام برداشتن امروز ما: فذکر انما انت مذکر.