قرعه کشی در شب عملیات
نکته : شب عملیات بود . گردان به میدان مین رسید . وقت تنگ بود . به یک شهادت طلب جهت باز کردن میدان نیاز بود . 8 نفر داوطلب بودند . احمد گفت قرعه کشی می کنیم ، من اسامی را می نویسم هر کسی اسمش درآمد همه باید تمکین کنیم . یک نفر بیطرف یک کاغذ را از دست احمد بیرون کشید ، نام احمد روی آن بود . احمد سریع به سمت میدان مین رفت و گفت من برنده شدم ! مرا حلال کنید و دقایقی بعد از انفجار و ... دوست احمد به جنازه احمد نزدیک شد دستش هنوز بسته بود دستش را باز کرد کاغذهای اسامی را دید ، خدای من ! فقط یک اسم بود ، « احمد »
نظر : این گوشه ای از هشت سال مقاومت مردمی است که اینچنین برای دفاع از اسلام و میهن خویش جانفشانی کردند و برای رسیدن به شهادت گوی سبقت را از همدیگر می ربودند .
هفته نامه صبح صادق – شماره 327 آبان 86