حاج محمد اسماعیل دولابی(ره)
هر چه کار خوب به جا می آوریم مال ما نیست. حالااگر خدا لطف کرده و به حساب ما می گذارد حرف دیگری است. والافرمود هر چه خوبی از ما سر می زند، مال خداو اولیای اوست که آنها را بر سر ما ریخته اند. هر چه معصیت و خطا و نقص هم هست، مال ماست . پس معلوم شد ازاول، چیز خیری نداشتیم وهمه قشنگی ها مال آنها بود. آخر سر هم که یک آ دم حسابی ساخته شده مال کیست؟ مال خداست. مال خداییم. شاید شنیده اید در یک بیانی یا کتابی آمده است که ما مال خدا هستیم - خدا مال ما نیست! یک وقت نگویید خدا مال ماست.البته اگر هم بگویی گناه نکرده ای . از بس که دوست داریم واز بس که سرگردان و محتاجیم، هر چیز خوبی گیرمان می آید می گوییم این مال ماست. چاره ای هم نداریم.حالاراستش را بگو “ ما مال خدا هستیم” بهتر نیست؟! وقتی من بگویم من مال خدایم تو هم بگویی من مال خدا هستم آیا کیف ندارد؟ همین که گفتی من مال خدا هستم، یک مرتبه می بینی یک چیزی در دلت آمد. من مال خدا هستم؟ راستی راستی من مال خدا هستم؟مال، مال صاحبش است . حفظ مال با کیست؟ با صاحب آن، یا با کس دیگر است؟ معلوم است با صاحب آن است. صاحب مال ، حفظ مال می کند.
کتاب طوبای محبت - جلد 4
ماه رمضان خیلی شریف است، بزرگ است، هر چه می توانید قدر بدانید، انشاالله خدا کمک کند و قلبهایتان را خودش متمایل کند.
برای سال دیگر هیچکس قول نداده است. در اختیار او هستیم. نمی دانیم کجا می رویم. اتفاقا ما هم میگشتیم عقب یک جایی که نفهمیم کجا می رویم و چه کاره هستیم. چون هر چه فهمیدیم باز دیدیم که نفهمیدیم. اول فهمیدیم کمی گریه کردیم، کمی ناراحت شدیم، بعد نفهمیدیم، دو دفعه فهمیدیم باز نفهمیدیم، آخرش گفتیم خدایا می دانی چیست؟ما نمی فهمیم، نمی فهمیم، نمی فهمیم و خودمان را راحت کردیم! خوب جایی است اینجا، چون او هست دیگر...
شبهای ماه رمضان است، اغلب شما جوان هستید. وضو بگیرید.نماز بخوانید. کم حرف بزنید. کم قصه بگویید. این چیزهایی که تلویزیون نشان می دهند یا برای تفریح است یا برای بچه ها. شما که روزه دارید کمتر این و آن را گوش دهید. کمی به کارهایتان برسید. به کار نفس خودتان برسید. نیم ساعت یا یک ساعت بعد از نماز در سجاده بنشینید و خدا را یاد کنید. افطار که کردید، بدنتان که آرام گرفت، به دعایی، به ثنایی یک دقیقه خدا را یاد کنید. با خودتان خلوت کنید. به قرآن نگاه کنید. یا اینکه اصلا ساکت بنشینید. این خیلی قیمتی است. آدم افطار حقیقی را با خدا می کند. افطار حقیقی که خوردن نیست. ابعثُ حیّا، آن افطار است...
برگرفته از طوبای محبت 2 - مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی
… در هیاهوی زندگی و ازدحام مردم و کثرت اشتغالات و گرفتاریهای کاری و روزانه ، صدایی هرچند ضعیف به گوش می رسد که از عمق وجودمان بر می آید ، تا ما را به خود آورد ، تا ما کمی آنطرف تر از امروز را هم نگاه کنیم و این قدر در کار و شعار و گزارش و مطبوعات و خط و جناح و میز و مهر و امضاء غرق نشویم .
وقتی کسی « مسئول » می شود به دو معنی است یکی اینکه پست و مقامی بدست می آورد و به ریاست و وزارت و وکالت و معاونت و مدیریتی می رسد ، معنای دیگرش آنست که نسبت به بعضی امور و عملکردهایش مورد بازخواست و « سئوال » قرار می گیرد و « مسئول » است .
و ... این معنی اغلب فراموش می شود و مسئولان گاهی در پیچ و خم اشتغالات روزمره از یاد می برند که اگر بر مردم رئیس و بالادست اند ، در پیشگاه خدا بنده اند و فرودست . اگر فرمان می دهند ، خودشان هم تحت فرمان خدایند ، اگر بازخواست می کنند ، خود نیز مورد بازخواست پروردگارند .
گاهی یک قطره از احساس « بندگی » کوهی از غرور و غفلت را ذوب می کند گاهی یک لحظه « بیداری » حباب یک عمر خواب و خیال را می شکند . چه مغتنم و پربهاست ، لحظه ای که یک مسئول ، در حیاط خلوت دلش و گوشه ای از کارهای روزانه اش ، دقایقی با خدای خویش خلوت کند مثل کسی که روبروی اینه می نشیند تا خود را خوب ببیند ، در برابر « آینه عبودیت » بنشیند و به « سیمای بندگی » خود به دقت بنگرد ...
آخرت خود را برای دنیای مردم باختن ، هیچ مقرون به صرفه نیست و از خود و خدا غافل شدن و به مردم پرداختن هم از فرزانگی نیست .
نکند چنان شده باشیم که ؛
بگذاشته ایم آنچه برداشتنی است برداشته ایم آنچه بگذاشتنی است
باشد که غبار نسیان و غفلت بر دل ننشیند
و اگر نشسته است ، برخیزد !...
از پشت سر نیفتید
... خیلی نگو من گناهکارم . این را ادامه نده تا به یقین برسد . روی صفات خوب و کارهای خوب کار کن تا به یقین برسند . معصیت را به یقین نرسان . ایمان را به شک تبدیل نکن . اینکه به شما روزی داده ، خلق کرده ، اینجا نشانیده ، هیچ کدام دست ما نبوده است ، همه را خدا کرده است . در این یقین ها شک نکنید . از آن طرف پشت بام نیفتید !
بعضی ها احتیاط می کنند عقب عقب می روند از آن طرف پشت بام می افتند . جماعت زیادی از آن طرف افتادند . اصلا من ندیده ام کسی از جلو بیفتد . همه از پشت سر می افتند . پشت رو هم افتاده اند ، حالا چطور می شود بیاوریشان بالا ! از پشت سر افتاده اند .
وقتی بسم ا... را بفهمید دیگر نه از جلو می افتید نه از پشت سر ...
مجالس حاج محمداسماعیل دولابی از کتاب طوبای محبت2