< codeBase=http://download.macromedia.com/pub/shockwave/cabs/flash/swflash.cab#version=6,0,40,0 height=660 width=550 classid=clsid:D27CDB6E-AE6D-11CF-96B8-444553540000> | ||
|
بوعلی سینا به عارف وارسته، ابوسعید ابیالخیر نامهای نوشت و از او پرسید: چرا باید مردم به صورت جمعی خدا را عبادت کنند؟
ابوسعید پرسش بوعلی را ضمن مثالی چنین پاسخ داد:
"اگر چند چراغ در اتاقی روشن باشد با خاموش شدن یکی از آنها، اتاق همچنان روشن خواهد بود. ولی اگر یک چراغ روشن باشد خاموشی چراغ همان و تاریک شدن اتاق همان.
انسانها نیز همین گونهاند. گناهکاران همان چراغهای خاموشند که اگر تنها باشند شاید موفق به کسب موهبتهای الهی نشوند، ولی اگر در میان جمع باشند چه بسا خداوند به برکت دیگران برکات خود را به آنها عطا کند."
با این که خداوند سبحان مى فرماید: «سَنُرِیهِمْ ءَایَـتِنَا فِى الاْءَفَاقِ وَ فِى آ أَنفُسِهِمْ»(1) به زودى نشانه هاى روشن خود را در نواحى [ آسمان و زمین] و در وجود خود آنان به ایشان ارایه خواهیم داد.
هم چنین مى فرماید: «قُلِ انظُرُواْ مَاذَا فِى السَّمَـوَ تِ وَ الاْءَرْضِ»(2) بگو: بنگرید که در آسمان ها و زمین چه چیز است. آیا ممکن است با وجود خلوص و صدق در استعلام وطلب، هدایت و ارایه ى آیات معرفت براى انسان نباشد؟! بابِ رسیدن به کمالات و لقاءاللّه مفتوح است.
حیف نیست این مراحل را که از راه بندگى حاصل مى شود، نداشته و از آن ها محروم باشیم؟! در زمینه ى معرفت وارد شده است : «ما کُنْتُ أَعْبُدُ رَبّا لَمْ أَرَهُ.»(3) من کسى نیستم که پروردگارِ ندیده را بپرستم. و نیز: «عَمِیَتْ عَیْنٌ لا تَراکَ عَلَیْها رَقِیبا.»(4) چشمى که تو را ناظر بر خود نبیند، کور است [یا: کورباد!].
و یا این که: «رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقآئِقِ الاْءِیمانِ.»(5) دل ها او را با ایمان هاى واقعى مى بینند. هم چنین: «نَزَلَ مِنْ رَبِّهِ مَنْزِلَةً فَرآهُ بِقَلْبِهِ.»(6) نسبت به پروردگارش در منزلتى قرار گرفت تا این که او را با قلبش مشاهده نمود.
1. سوره ى فصّلت: آیه ى 53.
2. سوره ى یونس، آیه ى 101.
3. اصول کافى، ج 1، ص 197 و 138؛ بحارالانوار، ج 4، ص 44، 52 و 304.
4. ر.ک: بحارالانوار، ج 64، ص 142؛ ج 95، ص 226؛ اقبال الاعمال، ص 349.
5. اصول کافى، ج 1، ص 97 و 138؛ بحارالانوار، ج 4، ص 26، 27، 32، 33، 44، 52، 54 و 304.
6. مشابه: المیزان، ج 19، ص 31.
هو الجمیل
روزها بگذشت و تقویم زمان تکمیل شد / سالمان با صوت حول حالنا تحویل شد
باز هم بر ما به خاک افتادگان درگهت / صبح غمگینی بدون حضرتت تکمیل شد
. . . اگر ذوق شکفتن و شوق روئیدن و سبز شدن
و عشق جوانه زدن و رشد یافتن در ما باشد ،
می توانیم در کنار " تحویل سال"شاهد " تحول حال " هم باشیم
قرین بودن تحویل سال با تحویل حال نکتهاى در خور اهمیت است که کمتر به آن التفات مىشود . آن قدر که تحویل سال و رسوم آن خود نمایى مىکند، تحویل حال جلوهاى ندارد و در پشت پرده غفلت هیچ انگاشته شده است؛ راستى چرا در این دعاى پر معنا و تنبه بخش، به هنگام تحویل سال، تحویل حال به احسن حال در خواست مىشود؟ به نظر مىرسد، براى آن است که ابتدا احسن الحال را بفهمیم و سپس در راه تحقق آن گام نهیم؟ تفسیر این احسن الحال را باید در عمق آن دعا یافت که، « اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالک؛ خدایا، بدى حال ما را به خوبى حال خود تغییر ده.» تحویل حال به احسن الحال همان تغییر سوء حال انسان به حسن حال الهى است؛ و این تغییر وقتى تحقق مىیابد که:
1- از پلیدى گناه رهایى یابیم، زیرا بدترین حال انسان و پستترین مقام آدم هنگامى است که در باتلاق گناه فرو مىرود.
2- انجام واجبات را چون چراغى فرا راه خود قرار دهیم تا ما را به سوى حسن حال الهى رهنمون شود.
3- زنگار صفات پلید را از آینه دل بزداییم تا سوء حال ما به حسن حال نگار تبدیل شود. از این رو، یکى از اعمال عید نوروز، روزه گرفتن است تا انسان خود را در راستاى رسیدن به احسن حال، یعنى وصول به حسن حال الهى، قرار دهد و به اخلاق الله متخلق سازد.
عـیــد ،
زمان نو شدن و پاک شدن از گناهان است
و نوروز زنده شدن و برپاشدن دوباره هستی ...