آرزوی شهادت در دل او شعله می کشید .مقام معظم رهبری
شهید حاج احمد کاظمی فرزند حاج عشقعلی متولد 2 مرداد 1337 در سن 20 سالگی به مبارزین فلسطینی پیوست و در سن 22 سالگی به فرماندهی تیپ نجف اشرف منصوب گردید ، طراحی و اجرای 20 عملیات مهم جنگی تحت فرمان امام خمینی (ره) منجر به آزادسازی پنج استان کشورمان و ده ها شهر گردید و فرماندهی او در قرارگاه حمزه منجر به امنیت کامل کردستان شد . در سال 1379 به فرماندهی نیروی هوایی و در شهریور 1384 به فرماندهی نیروی زمینی سپاه از سوی حضرت آیت اله العظی خامنه ای حفظه الله منصوب گردید ، سرانجام در 19/10/1384 پس از 30 سال جهاد و مبارزه در سانحه هوایی در ارومیه به درجه رفیع شهادت نائل گردید .
شهید حاج احمد کاظمی فرزند حاج عشقعلی متولد 2 مرداد 1337 در سن 20 سالگی به مبارزین فلسطینی پیوست و در سن 22 سالگی به فرماندهی تیپ نجف اشرف منصوب گردید ، طراحی و اجرای 20 عملیات مهم جنگی تحت فرمان امام خمینی (ره) منجر به آزادسازی پنج استان کشورمان و ده ها شهر گردید و فرماندهی او در قرارگاه حمزه منجر به امنیت کامل کردستان شد . در سال 1379 به فرماندهی نیروی هوایی و در شهریور 1384 به فرماندهی نیروی زمینی سپاه از سوی حضرت آیت اله العظی خامنه ای حفظه الله منصوب گردید ، سرانجام در 19/10/1384 پس از 30 سال جهاد و مبارزه در سانحه هوایی در ارومیه به درجه رفیع شهادت نائل گردید .
پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت شهادت سردارشهید احمد کاظمی
بسم الله الرحمن الرحیم
فقدان شهادت گون سردار رشید اسلام سرلشکر احمد کاظمی و تعدادی از سرداران و افسران سپاه در حادثه هواپیما، این جانب را داغدار کرد.
این فرمانده شجاع و متدین و غیور از یادگارهای ارزشمند دوران دفاع مقدس و در شمار برجستگان آن حماسه بی نظیر بود.
تدبیر و قدرت فرماندهی او در طول جنگ هشت ساله کارهای بزرگی انجام داده و او بارها تا مرز شهادت پیش رفته بود. آرزوی جان باختن در راه خدا در دل او شعله میکشید و او با این شوق و تمنا در کارهای بزرگ پیشقدم میگشت. اکنون او به آرزوی خود رسیده و خدا را در حین انجام دادن خدمت ملاقات کرده است. این جانب شهادت این سردار رشید و نامدار و دیگر جان باختگان این حادثه را به همه ملت ایران به ویژه به مردم عزیز و شهیدپرور نجف آباد تبریک و تسلیت میگویم و از خداوند متعال برای بازماندگان این شهیدان، بردباری و قدرت تحمل و پاداش صابران و برای خود آنان علو درجات اخروی را مسألت میکنم. سیدعلی خامنه ای 9/10/1384
عملیات خیبر
دشمن آتش سختی می ریخت هلی کوپترها راکت می زدند ، هواپیماها بمب می ریختند ، توپخانه هایشان مرتب شلیک می کرد . خمپاره های آنها هم به کار بود.خلاصه آتش بود که از هر سو می ریخت . حاجی یکباره پشت بی سیم شروع به صحبت کرد . بدون رمز خیلی صریح و مرتب می گفت فلان نیروها از فلان جا بروند در نقطه فلان و اتفاقا محل را هم دقیق مشخص می کرد. متعجب شده بودیم! ولی وقتی می شنیدیم اسامی به کار برده از افراد و مشخصات نیروهاهمه صوری است تازه فهمیدیم که چه می کند ، چون هر بار که گرای اشتباه به دشمن می داد ، خیلی سریع نیرو ها را در نقطه ای دیگر مستقر می کرد واین قدر این کار را تکرار کرد تا بسیاری از تلاشهای دشمن به هدر رفته وبچه ها از آتش آنها در امان ماندند. و دشمن به خیال خودش بسیاری از گردانهای ما را نابود کرد . جالب اینجا بود که حاجی می دانست گفته هایش توسط دشمن شنود می شوند و مخصوصا به دشمن گرای اشتباه می داد.این کار حاجی واقعا یک تاکتیک منحصر به فرد بود که آدم اول احساس می کرد او در اشتباه است و بعد از آن متوجه می شد که او چقدر زیرک و با هوش است.
وی یکی ار تاکتیکی ترین فرماندهان سپاه بود
او یکی از تاکتیکیترین فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که برنامهریزان عملیاتهای مختلف با اتکا به هوش و توان اجرایی امثال او میتوانستند سختترین و پیچیدهترین طرحها را برای نبرد با دشمن ارائه دهند و مطمئن باشند که یگانهای سازمان یافته از انسانهای باایمان، پرانگیزه و شجاع آن طرحها را به طور کامل به اجرا درمیآورند. احمد کاظمی توانست در پیرامون خود انسانهای بزرگی را جمع و تحت نام «تیپ 8 نجف اشرف» سازماندهی نماید و در اثناء جنگ استعداد آن را به لشکر ارتقاء دهد و یکی از مانوریترین یگانهای پرقدرت دوران دفاعمقدس را تشکیل دهد.
سردار کاظمی برای تجهیز این لشکر خطشکن بخش عمدهای از جنگافزارهای مورد نیاز خود را در نبردهای مختلف از دشمن به غنیمت گرفت و یکی از افرادی بود که بیشترین سلاح را با غنیمت از دشمن در یگان خود بکار میگرفت. هر کجا در جبهههای جنگ و بخصوص در حین عملیات، بنبستی در نبرد با دشمن ایجاد میشد او و یار عزیزش حسینخرازی با هم در میدان نبرد وارد شده و بنبستشکنی میکردند. هیچکس مرحله سوم عملیات بیتالمقدس را فراموش نمیکند که در اوج اضطرار چگونه او و همرزم عزیزش حسین خرازی راه پیروزی را با رفتن به سوی دژ عراق برای رزمندگان اسلام باز کردند و مسیر فتح خرمشهر را گشودند. در عملیات فتحالمبین در غرب شهر شوش، نیروهای تحت فرمان او توانستند از جنوب منطقه عملیاتی در تنگه رقابیه به همراه نیروهای یار همراهش حسین خرازی با تیپ امام حسین (ع) که از شمال منطقه عملیاتی به سوی دشت عباس و عین خوش سرازیر شده بودند، فتح بزرگ رزمندگاناسلام را رقم بزنند.
احمد کاظمی، یکی از فرماندهان تاکتیک آفرین و خلاّق دوران نبرد بود. روشهایی را که او برای برخورد با دشمن انتخاب می کرد جزء شیوههایی بود که دیگر رزمندگان به آن تأسی می جستند. بالندگی و حماسه آفرینی لشکرنجف اشرف را باید مرهون هوش، تدبیر، شجاعت و قدرت فرماندهی وی دانست.
یکی از ویژگیهای تاکتیکی او اجتناب از تکجبههای و اقدام برای دور زدن دشمن و انجام تک احاطهای بود که او در محاصره دشمن تجربهای زبان زدنی داشت. در عملیاترمضان او تنها فرماندهی بود که در شرق بصره تا نهر کتیبان جلو رفت و قلب دشمن را شکافت و همچنان به پیش می رفت و باکی از دشمن نداشت. در عملیات والفجر 8، آنگاه که دشمن با بکارگیری وسیع و گسترده سلاحهای شیمیایی می خواست با هر قیمت که شده رزمندگان اسلام را از شبه جزیره فاو بیرون براند، او و دیگر فرماندهان برجسته سپاه اسلام بودند که در خط مقدم جبهه ـ در کنار دریاچه نمک ـ حاضر شدند و آن خط آتش و خون را تثبیت کردند و طعم تلخ شکست را بر کام صدام نهادند.
احمد کاظمی، نامی است که از خاطرهها دور و از ذهنها فراموش نخواهد شد. هیچ حماسهای در دوران دفاع مقدس نیست مگر اینکه نام احمد در صدر حماسهآفرینان آن نبرد عظیم باشد.
نقش احمد کاظمی را نباید فقط در تلاشها و حماسههای او در دوران دفاعمقدس محدود کرد. او بعد از پایان جنگ تحمیلی به عنوان فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهداء (ع)، نقش بزرگی را در تأمین امنیت منطقه شمال غرب کشور ایفا نمود. احمد کاظمی بهخوبی دریافته بود که ریشه نا امنی ها و مشکلات امنیتی در منطقهکردستان و آذربایجان غربی، وجود گروههای مسلحی است که پایگاه اصلی آنها در عراق است و از حمایت بیدریغ صدام برخوردارند. او معتقد بود که با دشمن باید در خانه اش جنگید و نباید فقط به برخورد با سرشاخه های دشمن و عناصر سلاح بدست آنها در داخل کشور پرداخت. باید ریشه دشمن را در خارج از کشور خشکاند و منبع تغذیه او را قطع کرد تا خودبخود نیروهای عملیاتی آنها بیخاصیت شوند. لذا او با کسب اطلاعات دقیق و به هنگام از دشمن و با شجاعت فراوان به گروه های مسلح ضد انقلاب در داخل خاک عراق حمله کرد و آنها را به گونهای تعقیب کرد که آنان وادار به تسلیم شدند و دوران حضور او در قرارگاه حمزه این منطقه جزء امن ترین مناطق کشور شد.
احمد به حق از ماندگارترین چهرههای پرورش یافته در مکتب دفاعی حضرت امام خمینی (ره) است که به درستی از بستر و فضایی که امام برای رویش بزرگانی چون او در دوران انقلاب اسلامی فراهم کرده بود بهره گرفت و خود را آنچنان رشد داد که جزء عناصر اصلی قدرت ملی ایران قرار گرفت.
تقدیر اینچنین بود که او در روز 19 دی ماه ـ روز آغاز عملیات کربلای 5 ـ که او خود و یار عزیزش، حسین خرازی محور مقاومت یگانهای سپاه در کنار کانال ماهی در آن عملیات بودند به دیدار معبود بشتابد. حسین خرازی ـ فرمانده دوست داشتنی لشکر امام حسین(ع) ـ در این عملیات سخت و تعیینکننده به شهادت رسید و احمدکاظمی که در این ماههای اخیر دائم از او و شهید مهدی باکری دم می زد و نگران بود که از دوستان شهیدش جدا مانده باشد هم در این روز به سوی رفیق اعلی مهاجرت کرد و در شهر مهدی ـ ارومیه ـ اجر تلاشهای بیوقفه خود را از خدای بزرگ گرفت.
و من یخرج من بیته الی الله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله.
احمد کاظمی نگرانِ از مردن در بستر بود و همیشه میگفت «نمیخواهم غیر از شهادت به آن دنیا وارد شوم». او در آخرین مأموریت خود به آرزوی بزرگ خویش رسید و در حین انجام خدمت به ملاقات معبود شتافت و مصداق گفته امام علی (ع) شد که «لالف ضربه بالسیف احب الیّ من میتهً علی فراش».
احمد کاظمی به راهی که انتخاب کرده بود باور داشت. هدف او گسترش انقلاب اسلامی و پاسداری از میراث بزرگ امام خمینی (ره) بود. او برای رسیدن به هدف بزرگ خود امیدوار به نصرت الهی و کمک او «جلّ و علی» بود. برای رسیدن به هدف برنامه ریزی میکرد و تمام سعی و تلاش خود را با پشتکار عجیب خود بکار میگرفت و به رضای الهی می اندیشیدو نگران دنیای پس از مرگ بود و میخواست همچون یاران شهیدش پاک و پاکیزه وارد حیات جاودان شود. او بحق در این چند سال منتظر بود تا روز موعود فرا برسد و در این راه صداقت خود را در استقامت در مسیر الهی نشان داد که «و من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلاً».
منبع:www.shahidkazemi.ir