سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به لقمان گفته شد : از حکمت چه گرد آورده ای؟ گفت : برای آنچه کفایت شده ام خود را به زحمت نمی اندازم و آنچه را به من سپرده شده، تباه نمی سازم . [امام باقر علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :23
بازدید دیروز :94
کل بازدید :497240
تعداد کل یاداشته ها : 243
103/2/7
4:45 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
فواد[114]
در باغ شهادت را نبسته اند. کلیدش را هم کسی نشکسته است. جنگ همان جنگ است. از آغاز تاریخ تا پایان آن همواره نزاعی بین حق و باطل وجود داشته و خواهد داشت. جنگ ادامه دارد. تنها این مختصات جنگ است که تغییر می کند و این ماییم که باید زمین جدید بازی را خوب بشناسیم. باید جبهه ها را پیدا کنیم. سکوت در این میدان جایز نیست. نشستن به منزله همراهی با دشمن است. باید برخیزیم. زمانی کشور به کسانی نیاز داشت که سلاح بر دوش بگیرند. امروز به کسانی نیاز دارد که تولید علم را کلید بزنند؛ به کسانی که مقابل منافقان داخلی بایستند؛ به کسانی که مقابل اندیشه های فاسد وارداتی قد علم کنند؛ به کسانی که از گفتمان انقلاب دفاع کنند؛ به کسانی که نرم افزار انقلاب را تدوین کنند؛ به کسانی که مقابل انقلابیون شرمنده بایستند؛ به کسانی که حاضر باشند از خودشان عبور کنند؛ به کسانی که حاضر باشند هزینه بدهند؛ به کسانی که فقط با خدایشان معامله کنند.

خبر مایه
پیوند دوستان
 
عاشق آسمونی همفکری این راه بی نهایت وبلاگ گروهی فصل انتظار مکاشفه آخرالزمان و منتظران ظهور یک لحظه با یک طلبه! بتلیجه ● بندیر ● سجاده ای پر از یاس در کوی بی نشان ها د نـیـــای جـــوانـی ... حبل المتین ... نمازگذار جبهه وبلاگی غدیر ● رایحه ● جاکفشی عروج تخریبچی هیات محبان بقیةالله روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه شلمچه جاده خاطره ها .: شهر عشق :. نسیم قدسیان رنگارنگه یک فنجان شعر سلام شهدا سرافرازان یک ایحسب الانسان ان یترک سدی «نجوای شبانه» رند نور توشه آخرت نشانه ساحل نشین اشک بچّه شهید (به یاد شهدا) شهدای دفاع مقدس شهید قنبر امانی چفیه استشهادی خط سوم نگاه منتظر مرصاد صفحات خط خطی فرشتگان رنجور در حسرت شهادت قبیله ی زمین شریعت پاینده کلک بهار مهندسی متالورژِی فدایی سید علی از فرش تا عرش بر و بچه های ارزشی دوزخیان زمین شش گوشه نه آبی .. نه خاکی یا زهرا(س) یادگار آل یاسین نورهدایت امیدزهرا هامون و تفتان صبح دیگری در راه است .... شاهد کشکول سیب گلاب نسیم وحی عوامل پیشرفت ،راه‌های پیشرفت و موانع پیشرفت چیست ؟ عکس جالب مهدیار دات بسیجی کبوترانه من هیچم علوم قرآنی Quranic Sciences آفرینش قاضی مالخر خاطرات باور نکردنی یک حاج اقا حزب اللهی مدرنیته گنجینه قصار خودت va خودم .: حرف دل :. کجایید ای شهیدان خدایی ● باد صبا ● سیب سرخ انتظار فوتوبلاگ وصال نشانه های ظهور موعود پرواز نیلوفرعاشق طلبه میلیونر حریم یاس یکدلی در سفر زندگی شهید امر به معروف زوبونی عشق حسین(ع) و در باره ی معصومین نیم پلاک یعنی شهید وبلاگ فرهنگی اجتماعی عاشورا وبلاگ ایران اسلام در گوشی با خدا مشهد وبلاگ خاطرات مخلصات سوخته دل با معرفت ترنم بهاری یادداشت پرس و جو حاج صالح رهپویان وصال تمنای وصال بیقرار ظهور امتداد استخاره با قرآن مداحی و مولودی پایگاه اطلاع رسانی استاد انصاریان تجلی اعظم شیعه نیوز شبهای پیشاور بهترین ها امام موسی صدر شهید چمران سایت اطلاع رسانی استاد مصباح یزدی گل گفته معبر خدای که به ما لبخند میزند بسیج . خودباوری . شکوفائی و نوآوری واحد106 لشگرامام حسین وبلاگ فرهنگی اجتماعی عاشورا گنجینه معرفت بی قرار سلام113 آفتاب مهربانی فرزند شهید بسیجی مردان بی ادعا بسم رب المهدی ما زنده ایم مبلّغ مجمع فرهنگی مذهبی بهشت نور .::: مجاهدین ولایت :::. شجره طیبه قدسیان شمیم رضوان نقطه رهایی رایحه وصال فاطمه برترین بانوی جهان ستاد یادواره شهدای ارسباران جهان شناسی رهرو شهیدان
از روی ما عبور کنید!
در زندگی انسان همیشه لحظاتی وجود دارند که برای همیشه در خاطر آدم ماندنی و چه بسا در شکل دهی به روند زندگی فرد تا آخر عمر تأثیرگذار باشند. جنگ پر است از این لحظات!
اون شب گردان ما می بایست به عمق خط دشمن می زد. گروهان من گروهان اول یعنی نوک پیکان حمله گردان بود.
همیشه در عملیات های بزرگ یک تعداد از گردانها به عنوان گردان های خط شکن عمل می کردند که وظیفه شون باز کردن مسیر حرکت گردان های دیگر، باز کردن میادین مین و برخورد با نیروهای تأمین دشمن بود. ما باید بعد از گردان خط شکن به سرعت وارد شده و به عمق خط دشمن حمله می کردیم. دستور حرکت به گردان داده شد این یعنی گردان خط شکن موفق به شکستن خط شده است.
به سرعت گروهان رو به سمت معبر باز شده حرکت دادم. به محل معبر رسیدیم، باید گروهان رو از معبر عبور می دادم و به عمق مواضع دشمن برای رسیدن به خط دوم عراقی ها راهنمایی می کردم.
هرچه نزدیک تر می شدم همهمه عجیبی به گوش می رسید صدای یاحسین(ع)، یا ابوالفضل(ع) و آه و . . . صدا رساتر می شد. چند منور بالای سر ما روشن شد و باعث شد مسیر خودمون رو بهتر ببینیم خدای من باور کردنی نبود.
گردان خط شکن برای اینکه خط و مسیر معبر رو برای عملیات باز کنه همگی یا روی مین رفته بودن یا با شلیک دشمن در معبر ورودی خط دشمن شهید یا مجروح شده بودن، به طوری که جایی برای عبور و پا گذاشتن وجود نداشت.
فاصله ای به عمق 150متر و عرض10متر فقط رزمنده هایی بودن که روی زمین افتاده بودن. توی این جمع فرمانده گردان خط شکن که زخمی بود وسط نیروهاش به صورت نیم خیز افتاده بود و وقتی که متوجه رسیدن ما شد با لهجه اصفهانی دعا می کرد یک بلندگو در دست داشت و توی تاریکی شب توی بلندگو دستی صدا می کرد برادر از روی ما عبور کنید، یا حسین(ع)، متوقف نشید.
من که یکه خورده بودم کمی صبر کردم و در عین حالی که بچه ها رو تحسین می کردم با اکراه شروع به عبور از روی شهدا و زخمی ها کردم تا بقیه بچه های گروهانم با عبور من به خودشون جرأت بدن و عبور کنن. خدای من عجب شبی بود.
هفته نامه صبح صادق- هادی نخلستانی

89/8/9::: 9:17 ع
نظر()
جاذبه   
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ اما من وا مانده این عالم خاکی باز هم جا ماندم . میخانه را نبستند جام مرا شکستند ...
+ بهره ما از ماه رجب چیست ؟
+ در دنیا اگر خودت را مهمان حساب کنی وحق تعالی را میزبان! همه غصه ها می رودچون هزارغصه به دل میزبان است که دل میهمان از یکی از آنها خبر نداردهزار غم به دل صاحبخانه است که یکی به دل مهمان راه ندارد http://tabehesht.parsiblog.com